ساختار علم فقه یکی از مباحث فلسفه فقه است. تاکنون مقاله مستقل در مورد سیر تطور ساختار علم فقه نگاشته نشده است. همانگونه که علم فقه در قرون گذشته تطورات متعددی را گذرانده، ساختار علم فقه نیز تحولات گوناگونی داشته است. این مقاله درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی تحولات ساختاری علم فقه به صورت مقارن از ابتدا تاکنون را به صورت سیر تطور بیان کرده و فراز و فرودهای ساختار علم فقه را در طول حیات این علم نشان دهد. این مقاله درصدد است تا در دو عنوان کلی مطالعات ساختار شناسی و طرحوارههای تطور شناسی در ساختار دانش فقه، سیر تطور مطالعات ساختارپژوهی مقارن فقه را بیان کند. دستاورد مقاله بیان تطورات ساختاری در فقه امامیه و اهل سنت به شرح ذیل است؛ ساختارپژوهی دستکم به دو گونه مطالعه ساختارشناسی و ساختاربندی اطلاق میشود. ساختارشناسی علم فقه چندان تطوری نداشته است؛ در امامیه از قرن هشتم قمری توسط شهید اول و در اهل سنت در قرن هشتم توسط محمد آملی شروع شد و پس از طی سه دوره طراحی معیار، رکود مباحث ساختارشناسی و دوره مجدد طراحی معیار، در قرن پانزدهم مباحث ساختارشناسانه به اوج خود رسید. تطورات ساختاربندی علم فقه به نسبت بیشتر بوده است؛ در امامیه از قرن پنجم توسط حلبی و در اهل سنت در قرن ششم توسط غزالی آغاز گردید و در چهار مرحله پیدایش، تثبیت، رکود و نهضت ساختاربندی ادامه یافت.